هذیان گویی های نیمه شبی (1)

ساخت وبلاگ

رفتیم به این بلاگ: ghatighorias.blog.ir

البته آنجا هم مثل اینجا خبری نیست و صرفا مفری از مردن و فاضلابی ست برای ذهن مغشوش تر از گذشته نویسنده بیمار آن.

هذیان گویی های نیمه شبی (1)...
ما را در سایت هذیان گویی های نیمه شبی (1) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dapologyb بازدید : 50 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 14:14

بگذار برایت از سرنوشت تلخ دست بر سینه ایستاده با لبخندی تلخ تر بر لب روبرویمان بگویم. افسوس که عمرمان به امید واهی آینده ای روشن گذشت و امروز "آینده روشن" ترکیبی ست پارادوکسیکال در نظرمان. سیاهی محض، دیدگانی تار، خنده های مشعشع آن شبح مشکوک، و حقیقت هذیان گویی های نیمه شبی (1)...ادامه مطلب
ما را در سایت هذیان گویی های نیمه شبی (1) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dapologyb بازدید : 62 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 8:01

بگو هنوز رنج جانکاه غربت بی پایان، در وطن سرد غم زده ات پایانی ندارد؟ بگو برای مردنمان دیر نیست؟ بگو هنوز شور شیرین کودکی در میان کوچه باغ های بی انتهای رفته بر باد امروز، در رگ های فسرده ات جاری ست؟ بگو برای مردنمان دیر نیست؟ بگو هنوز خاطرات دفینه د هذیان گویی های نیمه شبی (1)...ادامه مطلب
ما را در سایت هذیان گویی های نیمه شبی (1) دنبال می کنید

برچسب : مردنمان, نویسنده : dapologyb بازدید : 58 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 8:01

اولین بار که دیدمش پاییز بود و آخرین بار هم پاییز. بین این دو پاییز اما همیشه بهار بود... 

و از آن روز به بعد تنها زمستان ماند با آن سپیدی سیاهش و من با این سیاهی سپیدم...


هذیان گویی های نیمه شبی (1)...
ما را در سایت هذیان گویی های نیمه شبی (1) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dapologyb بازدید : 57 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 8:01

علی اشرف درویشیان هم رفت زیر خاک. باورتان می شود؟! روزگار هم تلخی او را تاب نیاورد. برخی تلخی ها راحت شیرین می شوند. شما از باب امتحان یک چای تلخ بنوش. اذیت می شوی؟ یک حبه قند هم بینداز بالا. دیدید؟ به همین راحتی شیرین شد. اما حکایت زندگی حکایت چای ت هذیان گویی های نیمه شبی (1)...ادامه مطلب
ما را در سایت هذیان گویی های نیمه شبی (1) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dapologyb بازدید : 61 تاريخ : دوشنبه 8 آبان 1396 ساعت: 8:01

تجربه نفس کشیدن در فضای وبلاگ نویسی را مدتی داشتم و سالیانی ست که آن تجربه را در کنج خزینه خاطراتم با احترام دفن کرده ام. نمی دانم چه شد که هوای نوشتن دوباره به سرم زد. شاید چون مدت هاست که کلمات در ذهنم وول می خورند و تقدیری ندارند جز گم شدن. یا اینکه چون انسان به قول ارسطو حیوان اجتماعی بالطبع است و نمی تواند تا ابد در غار سکوت خود روزگار بگذراند. یا چون بعضی زخم ها جز با نوشتن التیام نمی یابند هذیان گویی های نیمه شبی (1)...ادامه مطلب
ما را در سایت هذیان گویی های نیمه شبی (1) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dapologyb بازدید : 66 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 7:18

زمانی بود که سیاست زندگی ما بود. چشم بر دهان پیشوا داشتیم و سر در راه فدا شدن. در رویاهایمان آن بهشت موعود زمینی را که سالیان ترسیم کرده بودند برایمان و آن "وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ" را به نظاره می نشستیم و حظ می بردیم که ما همان نسل وارثیم. همان نسلی که پیامبران برایش جان دادند و مصلحان برایش سر. اما دریغ...! ما قد کشیدیم و بزرگ شدیم. رویاها رنگ باخت و واقعیات سر برآورد. دیدیم که سیاست آن نب هذیان گویی های نیمه شبی (1)...ادامه مطلب
ما را در سایت هذیان گویی های نیمه شبی (1) دنبال می کنید

برچسب : سیاست,روزهایی,بریده, نویسنده : dapologyb بازدید : 67 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 7:18

تمام عرض من این است که زندگی چون سکه ای ست در بازار تهران که با قیمت ارز بالا و پایین می شود. لذا عرض زندگی را دریابید که ناملایمات چون عرضه و تقاضای بازار بر زندگیتان عارض نشود. به هرحال ارض خدا آنقدر عریض است که حتی بی عرضه گانی همچو من نیز از آن سهم دارند. پس معذور دار ما را که مفتون آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامتیم. اگر اجابت نمی کنی هم عرض خود می بری و زحمت ما می داری که ما تماما در معر هذیان گویی های نیمه شبی (1)...ادامه مطلب
ما را در سایت هذیان گویی های نیمه شبی (1) دنبال می کنید

برچسب : هذیان, نویسنده : dapologyb بازدید : 71 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 7:18